هربار که میخواهم یک نقاشی یا چاپ درست کنم از خودم میپرسم چه موضوعی ارزشش را دارد؟ من اکثراً شهر را انتخاب میکنم. از وقتی بدنیا آمدهام در شهرهای مختلفی زندگی کردهام. به نظرم چهرهی شهر میتواند سریع به تو بفهماند مردمش چطور زندگی میکنند.

مهمترین عنصر شهر تهران که آن ار از شهرهای دیگری که تجربه کردهام متفاوت میکند بزرگراههایش است. انتهای کوچهی بغلیام به یک بزرگراه میرسد. گاهی میروم لب بزرگراه و تماشا میکنم. این آدمها کی هستند؟ کجا میروند؟ چقدر زندگیشان با من فرق میکند! وقتی بزرگراه را نگاه میکنی تازه میفهمی شهر هشت میلیونی یعنی چی.
آموزشیام را در پادگانی روی یک تپه بین کوهها گذراندم. بعد از چند روز زندگی قبلیام را از یاد بردم. فقط شبها میشد اتز فاصلهی خیلی دور رفت و آمد ماشینها در یک بزرگراه را دید. مینشستم و به یاد روزهای قبل بزرگراه تماشا میکردم.
